سدنا حقیقی

سفیر دنیای خیال

سفیر دنیای خیال

نویسه

پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۲:۴۱ ق.ظ

روزی چشم باز کردم و احساس کردم منتظر کسی هستم.

پس می نویسم برای کسی که نمیدانم کیست اما انتظارش را می کشم.

تمام من در بین کلماتم جاری می شدند و بعد در آبشاری از انسان ها میان سنگ های زندگی خاموش شدند و مانند جسمی سرد و بی نفس کنار رودخانه افتادند...حال این تن مرده کلمات را می بوسد و مزین اشک هایش می کند.

لینک کانالم توی روبیکا👇🏻(=

Rainy_train@

  • سدنا حقیقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی